در آرماتوربندی سقف وافل، محاسبات انجام شده توسط مهندس محاسب است. در واقع بر اساس محاسبات انجام شده شماره و نحوه آرماتوربندی سقف وافل تعیین میگردد.
این عمل به پارامترهای مختلف در طراحی سازه بستگی دارد. طول دهانه و باری که بر روی سقف وارد میشود از جمله این موارد هستند. همچنین ازجمله موارد اثرگذار در حجم آرماتوربندی یه سازه، کاربری آن است.
سایز و فاصله آرماتورها به شرایط سازه بستگی دارد. این شرایط نیز پس از طراحی ساختمان تعیین میگردند. آنچه در میان تمام آرماتوربندیها مشابه است، مراحل زیرسازی و قالب بندی میباشد. اولین مرحله زیر سازی است و سپس قالبهای وافل بر روی آن چیدمان میشوند.
فهرست مطالب
مراحل آرماتوربندی سقف وافل
آرماتوربندی تیرچه ها
آرماتورهای تیرچههای وافل که به اصطلاح آرماتور پاشنه تیرچه گفته میشوند، در میان وافلها قرار میگیرند. در بیش از ۸۰درصد پروژهها از آرماتور ۱۴ یا ۱۶ استفاده میکنند.
اگر وافل دوطرفه باشد تیرچهها در دو جهت x و y قرار داده میشوند. اگر وافل یک طرفه باشد دو آرماتور در پاشنه تیرچه در یک جهت قرار می گیرد.
آرماتوربندی شبکه فوقانی
شبکهای است که بر روی وافلها بسته میشود. برای وافل دو طرفه در بیشتر مواقع از آرماتور شماره ۱۰ و در وافل یک طرفه از آرماتور ۸ استفاده میکنند. این نیز بستگی به شرایط سازه دارد. فاصله شبکه وافل در طراحی سازه تعیین میگردد.
آرماتورهای برشی
در آخر شبکهای که بر روی وافل قرار گرفته است را به وسیله آرماتور برشی، آرماتور S یا U به آرماتوری که در مراحل قبل در پاشنه تیرچه قرار داده شده است متصل میکنند. فاصله اتصال میتواند ۲۰،۴۰،۶۰و… سانتیمتر باشد. به این طریق شبکه رویی با آرماتور پاشنه در کل سقف به هم متصل میشوند.
از نکات مهم آرماتوربندی سقفهای وافل، قرار دادن کلاهک برشی بر سر ستون و دیوارهای برشی است. اینها به صورت خاموت بسته و در طول مشخصی از تکیه گاهها قرار داده میشوند.
پس از اتمام آرماتوربندی چه اقداماتی صورت میگیرد؟
پس از اتمام آرماتوربندی بتن ریزی بر اساس استانداردهای تعیین شده انجام میشود. در سقف وافل از مواد زائدی مانند یونولیت استفاده نمیشود. از همین رو بتن به راحتی در فضای بین قالبها و روی سطح آنها قرار گرفته و فضاهای خالی را پر میکند. بتن ریزی سقف وافل نسبت به دیگر سقفها آسانتر است. در بتن ریزی سقف وافل، بتن ریزی در یک مرحله انجام میشود. افزودنیها و فوق روان کنندهها به دلیل مناسب بودن فضای ویبره شدن بتن اضافه نمیشود. مانند سقفهای مجوف کوبیاس و یوبوت نیازی به حرکت افقی بتن در فضای زیر قالبها نیست.
اجرای سقف وافل بسیار شبیه سقف تیرچه بلوک بوده و نیازی به نیروهای تخصصی با آموزشهای ویژه ندارد.
ضوابط و کلیات آرماتوربندی سقف وافل
در این قسمت نکات مربوط به آیین نامه های طراحی سازه پیرامون آرماتورگذاری ناحیة اتصال تیر به ستون و دال به ستون درجاریز اختصاص دارد.
1-کلیات
ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون باید ضوابط بند 9-16-3 را برای انتقال نیروی محوری ستون از طریق سیستم کف برآورده کند. اگر بارهای ثقلی، باد، زلزله یا دیگر نیروهای جانبی منجر به انتقال لنگر در ناحیه اتصال تیر به ستون یا دال به ستون شوند، باید برش ناشی از انتقال لنگر در طراحی ناحیه اتصال منظور گردد.
ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون که لنگر به ستون منتقل میکنند باید ضوابط آرماتور گذاری بند 9-16-4 را برآورده کنند. ناحیه اتصال در قابهایی که زیر اثر بارهای جانبی زلزله قرار میگیرند شامل (الف) تا (پ) باید الزامات فصل 9-20 را برآورده کنند.
الف – ناحیه اتصال تیر به ستون در قابهای خمشی ویژه
ب- ناحیه اتصال دال به ستون در قابهای خمشی متوسط
پ- ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون در قابهای خمشی که بهعنوان بخشی از سیستم مقاوم در برابر زلزله بکار گرفته نمیشوند اما در سیستمهای با شکلپذیری زیاد و متوسط قرار دارند.
اگر ناحیه اتصال تیر به ستون از چهار طرف به طور جانبی به تیرهای با عمق تقریباً برابر و عرض حداقل برابر با سهچهارم عرض ستون در هر طرف متصل باشد، مقید در نظر گرفته میشود.
اگر ناحیه اتصال دال به ستون از چهار طرف به طور جانبی به دال متصل باشد، مقید در نظر گرفته میشود.
2-انتقال نیروی محوری ستون از طریق سیستم کف
اگر مقاومت فشاری بتن ستون بیش از 40 درصد نسبت به مقاومت فشاری بتن سیستم کف افزایش داشته باشد، انتقال نیروی محوری از طریق سیستم کف باید مطابق بندهای (الف)، (ب) یا (پ) باشد.
الف – بتن دال کف در محدوده ستون و اطراف آن تا فاصله 600 میلیمتر از بر ستون با ید با مقاومت فشاری مشخصه ستون ریخته شود. این بتن باید در تمام ضخامت دال و تیر ادامه یافته و اطمینان حاصل شود. با بتن کف در سایر قسمتهای مجاور یکپارچه شود
ب- مقاومت فشاری بتن ستون در محدوده ضخامت دال و یا تیرها با استفاده از مقدار مقاومت فشاری کمتر بتن محاسبه شده و مقاومت موردنیاز در این محدوده به کمک آرماتورهای دوخت قائم و دورپیچ های لازم تأمین شود.
پ- برای ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون که به ترتیب مطابق بندهای 9-16-2-4 یا 5-2 – 9-16 مقید شده محسوب میشوند، مقاومت فشاری ستون در ناحیه اتصال را میتوان با فرض مقاومت فشاری بتن برابر با 75 درصد مقاومت فشاری بتن ستون بهعلاوه 35 درصد مقومت فشاری بتن کف محاسبه نمود، مشروط بر آنکه مقاومت فشاری بتن ستون از 5/2 برابر مقاومت فشاری بتن کف بیشتر نباشد.
3-حداقل آرماتور
در ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون باید از آرماتور های عرضی مطابق بند 2-4-16 – 9 استفاده شود، مگر آنکه مطابق بندهای 9-16-4-2 یا 9-16-5-2 ناحیة اتصال در چهار طرف مقید بوده و همچنین بخشی از سیستم مقاوم در برابر زلزله نباشد.
حداقل سطح مقطع کلیه ساقهای آرماتور عرضی در هرکدام از راستاهای اصلی ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون نباید کمتر از مقادیر (الف) و (ب) باشد:
آرماتوربندی سقف وافل
b بعد مقطع ستون در جهت عمود بر راستای مورد بررسی است.
4-جزئیات آماتور گذاری
در ناحیه اتصال تیر به ستون و دال به ستون باید از آرماتور عرضی بند 9-16-4-2 در داخل ستون در ارتفاعی معادل با عمیقترین تیر یا دال متصل به ستون استفاده شود.
در ناحیه اتصال تیر به ستون، فاصله آرماتور های عرضی s نباید از نصف عمق کمعمقترین تیر بیشتر شود.
اگر آرماتور طولی تیر یا ستون در ناحیه اتصال وصله یا ختم شده باشد، باید از آرماتور های عرضی بسته مطابق بند 9-12-6-5 در اتصال استفاده شود، مگر این که اتصال مطابق بندهای 9-16-2-4 یا 9-16-2-5 مقید شده باشد.
گیرایی آرماتور های طولی ختم شده در اتصال باید مطابق بند 9-21-3 تأمین شود.